اولین باری که ماما گفتی
عزیز دلم یه شب درتاریخ: ۱۳۹۳/۰۶/۲۷ با دوست بابایی عمو بهزاد رفتیم پارک ، عمو بهزاد دو تا دختر خوشگل و با ادب به اسمهای سارا و سارینا داره که شما رو خیلی دوست داشتند و سارا جون شما رو همش بغل میکرد و میبرد کمی قدم میزد و شما هم که عاشق این کار بودی بعد از کلی قدم زدن یک دفعه لب پایینی قشنگت رو برگردوندی به بیرون ، و با حالتی ناراحت میگفتی ماما ، ماما . بابایی به این حالت که لبات و میدادی بیرون میگفت واااااای بازم سوسیس درست کرد.
عزیز دل مامان و بابا نمیدونی از اینکه این کلمه رو تکرار میکردی چه لذتی میبردیم . پسر باهوش مامان و بابا عاششششقتیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی